بهش گفتم: خیلی از ماها، زمانی که به مشکل بر می‌خوریم در کمال تعجب دست روی دست می‌ذاریم و همه‌چی رو می‌ندازیم گردن سرنوشت و به جای اینکه کاری کنیم، خودمون رو با حرف‌هایی مثل: "هر چی قسمت باشه همون می‌شه"،"هر چی خدا بخواد"، "از بخت بدمه که این بلاها سرم اومده" خودمون رو گول می‌زنیم و یا در کمال ناباوری هر چی از دهنمون در می‌آد نثار سرنوشت می کنیم. من منکر این موضوع نیستم که سرنوشت وجود داره یا نه، هر کسی که زندگی رو تجربه کرده به عینه این احساس رو هم داشته که یک چیزی شبیه به سرنوشت توی زندگی هر شخصی بوده، اما بیایم یک نگاه عمیق‌تر به کشورهای موفق آسیای شرقی بندازیم، کشورهای مهمی مثل چین، کره یا ژاپن که امروزه کالاهاشون خیلی بین جنس‌های مورد تایید ما به چشم می خوره و یا نگاهی بندازیم به  فاجعه‌ی بزرگی که در زمان جنگ جهانی دوم برای کشور ژاپن اتفاق افتاد و ببینیم اگر واقعا این بلا سر خودمون می‌اومد چه اتفاقی برای مردم و کشورمون رقم می‌خورد.

اما اصلی‌ترین موردی که باعث شد من به کشورهای آسیای شرقی اشاره کنم اینه که هر سه کشوری که ازش نام بردم جزو بی‌دین‌ترین کشورهایی هستن که سالانه توی آمار جهانی ازشون یاد می‌شه، نمی‌خوام اینو بگم که بی‌دین بودنشون به معنی بی‌ایمان بودن و یا بی‌خدایی بودنشون هستش، بلکه می‌خوام اینو بگم که اونا با توجه به فلسفه‌ای که دنبال می‌کنن و عقاید و باورهایی که دارن به این درک رسیدن که برای رسیدن به پیشرفت باید عمیقا تلاش کنن، و همین تلاش و پشتکاری که از خودشون نشون دادن باعث شده برندهایی بزرگی مثل تویوتا و سامسونگ جزو بیست برند با ارزش دنیا از دید مجله فوربز قرار بگیره.

نمی‌خوام اینو بگم که با خدا بودنمون باعث شده که از بقیه عقب بیفتیم اما اگر هممون به این باور برسیم که خدا در درون ماست، عمیقا اینو متوجه خواهیم شد که تنها زمانی همه‌چیز تغییر می‌کنه که اول خودمون بخوایم، چرا که تنها با خواستن خودمونه که در نهایت به خدای درونمون می‌رسیم.

"اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرواْ مَا بِآنفُسِهِم." رعد/11

و خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد تا زمانیکه خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.