متفاوت بودن همیشه یکی از کارهای خاص و منحصربه‌فردِ ما آدماست که بودنش همیشه باعث می‌شه دیگران فکر کنند خب تو با دیگران فرق داری؛ دیگران جمع همه‌ی آدماست به جز یک‌نفر که باعث می‌شه همشون تو یک کفه‌ی ترازو قرار بگیرن و تو توی کفه‌ی دیگه اون و جالب این‌جاست با این وجود هم تو از همشون بالاتری! البته بعیدم نیست، به هر حال سنگین همیشه پایین می‌ره و سبک‌تر می‌ره اون بالامالاها، درست مثل الاکلنگ!
چیزی که باعث شد من بعد مدت‌ها توی یک محیط متفاوتی قرار بگیرم، برخورد با آدم‌هایی بود که سرنوشت متفاوتی داشتن؛ مثلا این‌که نود و نه درصد شخصیت‌های بیان کسانی هستند که از بلاگفا کوچ‌کردن به این‌جا و جالبم این‌جاست همه از خیانتی حرف می‌زنن که باعث شده بلاگفا به خاطر یک جابه‌جایی کوچیک سِروری، بایگانی شهریورماهِشون رو از بین ببره و همین امر باعث شده که طرف دیگه نتونه به چنین سایتِ بزرگی اعتماد کنه! اما خب این جای خوب ماجراست.
اما شخصیت‌های که به عنوان فیلتر کوچ‌کردن به این‌جا، شخصیت متفاوت‌تری دارن که عنوان کردنش خالی از لطف نیست؛ مثلا اینکه نود و نه درصد بچه‌های زیر بیست‌سالشون توی تیزهوشان درس می‌خونن، کسایی که پاشون به دانشگاه باز شده، یا سراسری درس می‌خونن و یا این‌که توی دانشگاه‌شریف پرچم‌دار هستن، و خب اون‌هایی هم که به مقاطع بالای دانشگاهی رسیدن بالطبع پشتِ درهای بسته‌ی مرزی قرار گرفتن و منتظر این هستن که از دانشگاه مورد علاقه و کشور مورد نظرشون اَکسپت بگیرن!
حالا خواهر یا برادری که جزو موارد بالا نمی‌شین، عزیزان به بیان بیایید؛ شاعر می‌گه: در بین فرهیختگان علم و هنر و تکنولوژی و این مباحث بودیم، خودمون خبر نداشتیم؛ البته حرف‌هام مخاطبِ خاصی نداشت، دیگه هر کسی ندونه من یکی خوب می‌دونم که همه‌ی ماها، بلااستثناء، جزو همون یک درصدیم!