- فقط آهنگِ روسی همراه با یک شیشه ودکا
+ اما من که الکُلی نیستم!
- مگه ودکا الکُله؟
+ اگه الکُل نیست پس چیه؟
- نمیدونم اما شنیدم خوب داغ میکنه
+ خب چایی هم خوب داغ میکنه!
- نه خب این یکجور دیگه خوب داغ میکنه
+ یعنی هر چی داغ بکنه خوبه؟
- بستگی داره که چی باشه
+ دیگه چیا خوب داغ میکنه؟
- آغوشِ یار
+ مگه اونم داغ میکنه؟
- اگه مُحکم بغلش کنی آره!
+ باید یکی باشه یا نه!
- اگر بخوای باشه حتما هست!
+ اما به نظرم هر چیزی سَردش خوبه!
- مثلِ چی؟
+ مثلِ خوردنِ بستنی تو هوای سَرد!
- حتی اونم با بودنِ یار بیشتر میچسبه!
+ پس بستنیهامون چی؟
- چی؟
+ آب میشه خب!
- چرا باید آب بشه؟!
+ خودت گفتی یار داغه!
- من که نگفتم یار داغه، گفتم آغوشش داغه!
+ مگه میشه کنارِ یار بود و تو آغوشش نبود؟
- مگه تجربش کردی؟!
+ نه نکردم اما تصوّرش که کردم
- تصورش با واقعیّت قابلِ قیاس نیست
+ یعنی اینقدری هست که بیخیالِ بستنی خوردن تو هوای سَرد شد؟!
- حاجی یار رو باید بلعید، بستنی خوردن همش بهانهست!
:)))))
+این علی الحساب باشه تا چند بارِ دیگه هم بخونمش!! :)))