باور کن منم باور ندارم به این باورهای الکی؛ باور کن منم اُمیدی ندارم به این اُمیدهای آبکی؛ باور کن اون که عمیقا گفت درکت میکنم، بدون ناخواسته خودشم حامله است از این زندگیِ خرکی! باور کن جایگزین تنهایی و درد، شبهای تاریک و سرده، دستای خالیمون رو تنها جیبهای تهیمون پُر کرده؛ اون که با بیرحمی رفت نتیجش گولههای اَشکه، ستارهها چشمک میزنن بدون اینکه حتی خورشیدی برگرده.
باور کن اون که فلک رو خواست طالب ماه نیست، اون که نرفته برگشت خستهی راه نیست، فاصلهها رو پشیمونی در راهه، موندن برای دله، موندن برای راه نیست. باور کن اون که سکوت کرد و نگفت بد عالم نیست، اون که شنید و ندید رسوای عالم نیست، سکوتم رو خدا عالمه، نمکدون شکستن کار ما نیست.
خوش برگشتی