جدیدا خیلی زودرنج شدم؛ نمیدونم، شاید دارم پیر میشم؛ حقیقت در واقع هیچوقت طعم خاصی برای من نداشت، نه شور بود و نه شیرین و نه چیزی شبیه به تلخ! تنها برای من، تداعیگر چیزی مثل پیاز بود که هر وقت سر باز کرد ناخودآگاه اَشکم رو در آورد.
شکست در واقع چیزی نبود که انسان بتونه با چشم ببینتش؛ وقتی یکنفر میگه: "اوه کمرم شکست" یا "قلبم شکست"، این شکست چیزی نیستش که بشه با بانداژ کردن برطرفش کرد، این شکست، شکستیه که با حرف به وجود اومده و تنها چیزی که مَرهمشه خلاف همون حرفه!
دارم صدای تاپتاپکردن قلبمو میشنوم، شاید پیش خودت بگی: "خب، خداروشکر، هنوزم میتپه"، اما حالیت نیست، میتپه، اما ضعیفتر از گذشتهها میتپه؛ چی میتونم بگم به جز کشیدن یک نفسِ عمیق با ضمیمهی یک ببخشید ته نامههای احساسیم برای قلبم و اینکه شرمندم نتونستم دنیا رو اونطوری که باید و شاید برات بسازم.
تو، انگشتت رو به سمتم میگیری و با شعفی که ناشی از همون رضایتِ خاطره، توی چشام خیره میشی و میگی: "فابر، تو فوقالعادهای"، اما این تعریف و تمجید چه ارزشی میتونه برای من داشته باشه وقتی اون کسی که باید تحسینم میکرد، طردم کرد؛ وقتی اون کسی که باید کارامو میدید، نادیدم گرفت و کسی که با گرفتن دستاش باید ستاره میشدم، زمین سفت رو نصیبم کرد.
شدم یک غولِ بیابونی که هر کی منو میبینه میگه: "اوه مَرد! چقدر چاق شدی، یکم رژیم بگیر"، حالیت نیست که گهگاهی اینقدر بهش فکر میکنم که مسیرِ اُتاق تا یخچال رو هزار بار طی میکنم، گه گاهی اصلا هدفِ خاصی برای اینکار نیست، فقط باز میکنم و میبندم، انگار که اونو توی اون یخچال کوفتی گم کردم!
لبریزم از تمام احساسی که آخر حرفاش "بیخیال"؛ از چشم پوشیدنها؛ از ندیدنها؛ از اینکه تمام این مدت من گرگ شدم و چشم گذاشتم و تو توی زندگیم مخفی شدی؛ عزیزم صدامو میشنوی؟ خستهام؛ میشه این بازی رو تمومش کنی؟ میشه لااقل تو یکم جای من چشم بذاری؟
دیگه هیچ انگیزهای برای ادامه نیست؛ به دنیا نیامدم که به واژهی مُضحکی مثل "خودکشی" فکر کنم، اما واقعا میگم دیگه امید خاصی برای ادامه ندارم؛ ننوشتنم به خاطر بیانگیزگی یا سرد شدنم از زندگی نیست، یک مدت نیستم چون احساس میکنم شرایطی برام پدید اومده که لازمه روی خودم بیشتر کار کنم و مسیر زندگیمو تغییر بدم، نبودنم معنی اَبدیت نمیده اما قول میدم زودتر از اون چیزی که فکرشو بکنی دوباره به این دنیای کوفتی برگردم؛ اینو بهت قول میدم...
+ تا اطلاع ثانوی تعطیل!
+ نظرات بدون تایید، نمایش داده خواهند شد.